8- محیط فاسد و آلوده
یکى از عوامل و زمینههاى انحراف و یا سعادت انسان، محیط زندگى است. قرآن کریم از گروهى یاد کرده است که بر اثر ماندن در محیط آلوده گرفتار عذاب الهى گردیدند: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفّاهُمُ المَلائِکَةُ ظالِمِى أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفِینَ فِى الأَرضِ»؛[1] کسانى که فرشتگان جان آنها را گرفتند در حالى که بر خویشتن ستمکار بودند و به آنها گفتند: در چه حالى بودید؟ گفتند: ما مستضعف بودیم و چارهاى جز ماندن نداشتیم. خداوند با ردّ این عذر، به آنان پاسخ داده است که: «أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَاولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصِیراً»؛[2] مگر سرزمین خداوند وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید. جایگاه شما دوزخ است و سرانجام بدى است».
با توجه به تأثیر فراوان محیط در هدایت یا گمراهى و حتى به کفر و ارتداد کشاندن انسان، اگر در محیطى نتوان دین خود را حفظ کرد، طبق تعالیم قرآن، انسان مؤمن باید آن محیط را ترک کرده و به منطقه دیگرى هجرت کند، زیرا اهمیت حفظ دین چنان است که گاه حتى جان را نیز باید فداى آن کرد، چنان که امیرمؤمنان على (ع) مىفرمود: «هرگاه مصیبتى برایتان پیش آمد اموالتان را فداى جانتان کنید و اگر حادثه ناگوارى براى دینتان پیش آمد جانتان را فداى دین خود کنید و بدانید که هلاک شونده کسى است که دینش هلاک و از بین رفته باشد».[3]
9- نادانى
بازگشت برخى مؤمنان از دین یا انکار بعضى از ضروریات آن به سبب نادانى است که به این موضوع خداوند در سوره اعراف آیه 138 اشاره میکند. ممکن است اکنون نیز افرادى باشند که بر اثر جهل و عدم شناخت حقیقت اسلام، آن را انکار کنند یا به عقاید کفرآمیز روآورند و به تدریج عقاید و باورهاى دینى از اذهان آنان زدوده شده و نور اسلام در قلوبشان به خاموشى گراید و گاه عقایدى کفرآمیز جاىگزین باورهاى اسلامى شده و به خروج آنان از اسلام بینجامد. از این رو اگر زمینهاى مناسب براى آشنایى آنان با اسلام و ضروریات دین فراهم شود، به یقین بسیارى از آنها دوباره به آغوش اسلام باز مىگردند.