سفارش تبلیغ
صبا ویژن

93/2/7
11:28 صبح

خواستگاری از ( کریستی والتون)

بدست علی عابد در دسته

بسمه تعالی

قارون های  جهان در سال 2014

خداوندا موسی کو، انصاف است ده قارون در عصر ما و از موسی خبری نیست. از آنجا که می­دانم هیچ قارونی نیست که در برابرش موسای نباشد آرام می­شوم. اما موسی ی من کجاست.

 به هر پایگاه خبری سرک کشیدم فقط آدرس قارون­ها را داشتند و می­گفتند که (بیل گیتس) در سال 2014 پس از 4 سال، به صدر این لیست بازگشته است و از همه قارون تر شده است. خبر گزاری فارس تصویر قارون را نیز آورده بود اما در آرشیوش هم از موسی خبری نبود. هرچه فکر کردم انگیزه فارس ازلیست کردن قارون­های 2014 چیست!! هیچ دستگیرم نشد. ولی نفر9لیست سرکار خانم، قارون کریستی والتون بود که در معرفی ایشان آورده است : این زن ثروتمند با 36.7 میلیارد دلار سرمایه، بیوه جان والتون پسر سم والتون بنیانگذار شرکت وال مارت است. آنچه به نظرم رسید و مناسب یافتم این بود که شاید فارس برای جلب رضایت قارونها به ویژه این خانم بیوه، شاید میخواهند از این طریق برایش همسر وشوهر مناسبی پیدا کنند.  اگر چنین انگیزه ای هم نداشتید ، داشته باشید چرا که همکار بنده به شدت  از این قارون بیوه خوشش آمده و به طور رسمی خواستگاری ­می کند و این اجازه را نیز به ایشان نمی­دهدکه جواب رد به ایشان بدهند. از همین امروز این همکار ما خانم والتون شوهر خود بدانند. چرا که ایشان در این تصمیم بسیار مصمم هستند و فکر می­کنند می­توانند ایشان را در دامنه­های زاگروس خوشبختش کنند.  گفتند بنویسم که( چون تمکن مالی ندارم نمی توانم خودم به خدمت ایشان برسم ولی رسم عاشقی این نیست که مرا اینجا تنها بگذاری. عزیزم به دادم برس. بی تو هرگز، دریای غم من ساحل ندارد درهجر تو نالان چو بوف کور. چون شمع کمر شسته که نخ میانی آن نیز درآمده باشد. من به تو قول می­دهم که عاشقانه مراقبت باشم و آنچنان عاشقانه زندگی را بجوشم که تا انتهای تاریخ چشمه­های زندگی مشترک ما بجوشند و فوران کنند تا رنگین کمان عشق ما دنیا را زیبا و زیباتر کند. من تو آن دو قوی سفیدی هستیم که به خاطر آنفلانزای اقتصادی از هم دور افتادیم.  من تو باید به جهان طبیعت برگردیم، نبود من تو در این باغ ثلمه­ای است (ثلمة لایسدها شی)  برای حیات.  باید بگویم که در فراق تو مانند آن بید مجنونی شدم که که در هراس ندیدن رویت مدام لرزانم. الهه من خدایی کن و آفتاب عشق، مهر و دلبری را بالای سرم بترکان. انبیاء بفرست شاید که موسی هم در بین آنها باشد و شاید که موسی این آقا هم درمقابل عمل انجام شده قرار بگیرد و رُخ نمایان کند. ای سرو خرامان من، بانوی قارونی بیا، سخت، عاشقانه واستوار تورا من چشم در راهم) ایشان . در پایان از تمامی مردم دنیا، انجمن حمایت از خانواده، انجمن حمایت ازعاشقان بی سرو سامان، انجمن حمایت از پرندگان، خزندگان ودرندگان خواهشمنداست که به همسرش  سرکار خانم، کریستی والتون برسانند و به ایشان اعلام کنند که در ایران  کلیدی پیدا شده است که شاید مربوط به یکی از گاوصندوقهای خانم والتون باشد. اگر کلیدی گم کرده است اعلام کند که ما میدانیم کلیده در دسته کیه!!  

April/ 27/ 2014

خدا نگهدار ونگهبان همه

 

 


92/10/21
2:0 عصر

حاجی شیخ

بدست علی عابد در دسته

بسمه تعالی

یا شیخ ما را فوته ده                                 در بهر عشقت غوطه ده!!.

هرچه فکر کردم آدم چقدر می­تواند جو گیر شود که این چنین بی مغز حرف بزند راه به جایی نبردم. آدم  شیشه هم کشیده باشد این گونه نمی تواند مهمل ببافد. چون سرهنگ نیستی و حقوق میدانی فکر کردی هر چه بگویی حقی. گوسفند هم که باشی رنگ چشمانت متفاوت است. چر از نگاه تو هنر اینطور تعریف شد. شنیدم در هوای برفی که صبحش مه آلود بود ظریفی فکر کرد می تواند ماهی بگیرد صر خورد و در رودخانه­ای افتاد که آب نداشت کف رودخانه ماسه­ای یخ­بسته­ای بود که بنا بود در هوای بهاری  یخش آب شود. این آب آنقد نبود که بشود درآن ماهی گرفت وخداوند فرمود این­جا یکشنبه ودوشنبه هم میشود ماهی گرفت راوی این روایت ابوهریره قرن 30 بود. یا شیخ باید بگویم، خداوند گوسفندها را نیز چاق ولاغر، دله وتنبل خلق کرد. به برخی شاخ داده و برخی گوش پهنند وبرخی در داشتن گوش آدمی را به شک می­اندازند. درست است که همه شان دم دارند. اما این دم­ها بر اساس  نوع آغل وتغذیه (فکری، فرهنگی، سیاسی، و.. ) می­توانند، چاق و لاغر، کوچک و بزرگ،تمیز  وکثیف باشند. به انسان که می­رسیم به یاد روایت مشهور حضرت امیر (ع)می­افتم که فرمودند: در بین مخلوقات خداوند دو چیز را با عظمت وبا شکوه خلق کرد اول آسمان بعد انسان که از آسمان هم بزرگتر و با شکوه­تر است. حالا گوسفند هم که باشیم می­دانیم که هنر از مخلوقات این انسان با شکوه است اما این انسان همیشه انسان نمی­ماند گاه پنچر شده (بل­هم اضل) می­شود.   خداوند این مخلوق با شکوهش را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است. اما بنده بی ارزش خداوند همه را مساوی دید. فکر کرد چهار نفر انسانهای صورت زیبا کف بزنند ما را حالی دادندی. یادش رفت که  

حضرت امیر(ع) فرموده­اند ما در زمان پیامبر(ص) وقتی پرچم حق بالا رفت، حتی با نزدیک ترین خویشانمان در افتادیم و گفتیم از این به بعد تقسیم ما بر اساس خون و نژاد نیست. بعد از این ما از دو امت متفاوت­ هستیم. چرا که به ارزش­های متفاوت معتقدیم.  یادش نبود که

قرآن کریم می­فرماید: مردم با هم بودند و همه اهل فساد و خرابی!! انبیاء آمدند و دو دسته شان کردند. پیامبران به بعضی از آدم­ها توهین هم کردند، اما از اصل بشریت دفاع کرده­اند، آن­هم به خاطر این­که  براین باور بودند صیرت بشر مهم­تر از صورت اوست. اما آدم­های که پیامبر نیستند وادعای پیامبری دارند؛گاه دیده شده لباس پیامبری بر تن کردند، می­گویند: صورت بشر کافی است،به نظر می­رسد این آدمها رفاقتی با اباحگران، همجنس بازان و...دارند. این آدم­ها از تقسیم بندی جهان به حق و باطل فراریند. دزدها را با کسی که مالش، ناموسش، شخصیتش به یغما رفته را یکی می­دانند. به نظر این­ها نه حقی هست ونه باطلی. منافع خودشان از حق  بسیار مهمتر است. آنها در ظاهر می­گویند از کارت زرد و قرمز و خاکستری هم نمی­ترسیم ولی من حاضرم در محضر تمام بشریت سوگند یاد کنم که آنها از موش هم می­ترسند واز خرگوش هم ترسو ترند. اگر پشه­ای به جانشان بیفتد احترام خودشان هم نگه نمی دارند چه رسد به صورت بشر. هنر و هنرمند هردو خوبند، در صورت بسیاری از آنها نیکیند، هدیه هستند نفیسند( خوشگلند مامانیند) اما سیرت که آمد هر دو را خوب دیدند زر مفت بیش نیست. این­ها چون در وزارت ارشاد برای احترام به کلمه جلاله  الله و  سانسور کلمات رکیک و زشت ازسه نقطه استفاده کردند برایشان سوء تفاهم شده که هنر یعنی تساوی حق وباطل، خیر وشر، شیخ و رقاص؛ وهنرمند یعنی کسی که بتواند حق و باطل را مساوی نشان دهد. خوشبختانه این آدمک­ها نمی­دانند، هنرمند انسان و انسان هنرمند که بندگی خدا کند، حق در او حل می­شود. باطل از او گریزان است. واما بشری که حق و باطل را یکی می­داند او هرگز رنگ وبوی هنر نمی فهمد. رقاص ماهری است که رقاصان خناس از او خوششان آمده. در پایان جهت یاد آوری باید بگویم: بعد از فتح مکه همه بخشیده شدند به جز  شاعرانی که شعر مبتذل و توهین آمیز گفته بودند. پیامبر امر فرمودند هر جا که هستند آنها را به قتل برسانید ولو این­که به پرده کعبه آویخته باشند.


92/3/28
11:33 صبح

آیت الله ایشانیان

بدست علی عابد در دسته

ای خدا !! برای تو کسی  پیام نمی­فرستد.  

 خدایا چرا در خانه برخی که به آنها  آیت الله می­گویند ، رد قدمهای کثیف تزار ، سزار و امیر عبدالله سفیانی و بچه گرگدن میبینیم.   نمی­دانم کجای کار خراباتی است که گاه مستانه سخن به یاوه می گوییم. مهمل­باف می­شویم. انتخاباتی شد، آمدند وگروهی بنا شد بروند. این میانه من شدم و برادران اصلاح حلبی.  برادران تسامح، تساهل و دمو کراسی . ایشانیان از هر چیز تعریفی به خود نزدیک دارند . دوست دارند  کلمات هم با آنها نزدیکی ­کنند . اما این امکان پذیر نیست شاید جلوه کند قطعا رخ نمی دهد.

 مانند :

 در منظر آیت الله  اگر نامزد پیروز، فرد مورد نظر ایشانیان  باشد در ایران بهترین شکل دموکراسی نمایش داده می شود. اما اگر نامزد پیروز رقیب یا مخالف ایشانیان  باشد، به ویژه از گروه آهنگران باشد این  انتخاب می­شود خفقان،  جعلی ، تقلب و مهندسی آراء.

یا

 در حوزه فرهنگ، اجتماع، اندیشه و حتی خیال اگر مطالب مورد نظر ایشانیان نیمچه اقبالی داشته باشد، مخاطب می­شود  اندیشمند، بزگوار و فرهیخته، مانا،  اماااااا؛  اگر مطالب مورد نظر ایشانیان کمی به سلیقه آهنگران نزدیک شود، می­شود عوامانه ، بنجل، مقوا ، نوار بهداشتی مصرف شده، پوست خربزه پلاسیده. راننده ترکتور.  

  همین مردانی که امروز خود را واقع بین مطرح می کنند اگر در مطالب و ابراز نظرتوهین و فحش و ناسزا به ملت بگویند، می شود آزادی بیان.  امااا  اگر بخواهی در مقام پاسخگو ظاهر شوی میشوی ، انصار حزب الله، گروه فشار، مخرب، موجی ،هوچی،الله کرم، بسیجی و از آنهایی که در نماز جمعه صف اول می نشینند!!!!!، پرت ، افراطی و اُمُّل.

اخوان سزار وتزار اگر سوالی کنند اسمش هست آزادی اندیشه، ولی اگر سوالی از آنها پرسیده شود، پرسش می شود تفتیش عقاید ، پرسشگر میشود هیتلر، لنین، شیمر، (شمر)، داشناک،

 اگر  خیابانها را به آشوب بکشند هزاران انسان بی­گناه را از زندگی ساقط کنند می­شود اعتراض مدنی ، امااااا  اگر در برابرشان اعتراض کنی، می­شوی خوارج ، وطن فروش بهایی، چماقدار ، خشونت طلب، الله کرم ، موجی هوچی، طلبه بسیجی چفیه دار بو گندو!!!!. و در نهایت می شوی طرف دارد فوتبال پاکستان.

 این دوستان که می­خواهند کلمات با آنها نزدیکی کند و به مددشان برآید، بر این باورند که نباید کسی به مخالفت با آنها برخیزد. نباید کسی جرأت کند که در مقام مخالف باشد. چون این ایشانیان بسار حساس هم هستند وزودی هم گریه می­کنند. احتمال این هم می­رود که دستور حذف دهد(مسبوق به سوابق)  چون  از منظر ایشانیان مخالف خوب مخالف مدفون است.

وقتی سبک زندگی و سبک چیدمان سفره هایمان مانند سبک سفره­ی شبکه­های ماهواره شد. قطعا فکرمان ماهواره­ای خواهد شد. دخترمان دچرخه سواری، اسب سواری و بعد ملت سواری را دوست خواهد داشت. دیگر نماز نور چشم ما نخواهد شد. آرام آرام حجاب از ضروریات دینی حذف می­شود .پسران مان هم  قهار می شوند و با خدا هم قهر می کنند. این آقا زاده ها  اجازه نمی دهند حتی شیطان گولشان بزند بلکه به خاطر شیطان هم شده یک بار فقط یکبار به خدا پیام دوستی بدهند.!!!! . این چنین می شود که کسی به خدا پیام نمی­فرستد

خدایاهمه پیام­ها را دیدیم وشنیدیم کسی به تو پیام نمی­دهد، این روزها هیچ کس به تو تبریک نمی­گوید، وقتی به رسولت فرمودی قل ، هوالله احد؛  تازه مسلمانان باورشان نمی­شد که تو تنهای تنهایی!!!!!


92/3/28
11:22 صبح

a احمدی نژاد و مشایی

بدست علی عابد در دسته

بسمه تعالی .سلام:

دکتر احمدی نژاد، رحیم ها ، بقائی و... تا زنده باد بهار ،

علی رقم میل باطنی گاهی باید از سمت و سویی نوشت که قطعا دوست نداریم، شخصیت،  ایمان، تدبیرمان را برای آنها هزینه کنیم. اما آنچه میبینم در دو محور قابل درک است. که به اختصار خواهم گفت. من نه تنها عدالت را در میان این محترم مردان و زنان میبینم . بلکه کودتا یا گذزر از قانون اساسی و تنظیم قانونی دیگر را نیز می شود احتمال داد. در رفتار این ابر مرد بیش فعال باید دنبال انگیزهای بود که قادر است او را چنین به هیجان آورد و به کوشش وا دارد. این انگیزه چیست که از او موجی می سازد که از دیوار مجلس به سادگی میگذرد و سر به آستان ولایت فقیه می ساید. او بارها توانسته است از دیوار قوه قضاییه نیز عبور کند. او موجی مهربان است. که ساحل ها را می  ساید و می شوید، یا در خود هضم می کند یا آنها را می شکند. در این هشت سال هیچ بزرگ سری در امان نبود مگر آنچنان  خود را استتار کرد که از دید دکتر در امان ماند. قطعا اگر سری می جنبید که بر خلاف جریان ومیل حاج محمود بود یا دوام نمی آورد یا باز هم دوام نمی آورد و هضم می شد. و گر نه  باید پر انرژی تر پر تلاشتر و زیرکتر از دکتر باشد تا در کنار این موج پی کوب در امان بماند. سال تنها ساحل رهبری بود که فعلا در امان مانده یا ما متوجه نشدیم که به آنجا نیز سری زده است. او وقتی عیان به نزاع بر می خیزد قطعا از قبل دیوارها را شسته ، ساییده واز میان برداشته است. اگر احساس می کنید که در این امر عمدی هست و او به دنبال قدرتمند شدن است و با برنامه های بسیار عالی که خیلی هم پیچیده نیستند از مردان کهنسال سیاست برای خود سکو می سازد. باید این همه تلاش و انگیزه را برای رسیدن به دنیا ستود. اما اگر برای خدا و آنچه که می گوید در رفتار صادقانه می بینید باید به او ایمان آورد و در کنارش جنگید. چرا که او در کنار و پشت خود برای ایستادن نیرو نمی خواهد.

 


91/3/17
11:42 صبح

نگاهی به سیمای حضرت رسول و علی در شعر حکیم تلیم خان

بدست علی عابد در دسته

حوْکم اوْلدو قلم بسم الله یازا

 

 

 

نگاهی به سیمای حضرت رسول(ص) وعلی (ع) در شعر حکیم تیلیم خان.

چکیده:

تاریخِ ستایشگری شاعران نسبت به رسول خدا(ص)و علی(ع) به اندازه قامت تاریخ شعر اسلامی است.در این مقاله سیمای رسول خدا(ص)و علی(ع) در شعرحکیم تیلیم خان بررسی می‌شود. درپایان به واسطه فیض بودن ائمه معصومین(ع)در اشعار تیلیم خان و تطبیق با نظر مفسران قرآن کریم می‌پردازد . 

کلید واژه‌ها: پیامبر(ص)، علی(ع)، منظومه، تلیم خان.


91/3/17
11:41 صبح

نگاهی به سیمای حضرت رسول وعلی ع در شعر تلیم

بدست علی عابد در دسته

مقدمه:

تاریخِ ستایشگری شاعران نسبت به اهل بیت رسول خدا(ص) به اندازه قامت تاریخ شعر اسلامی است. اما به لحاظ این‌که اصل شعر در میان افراط و تفریط سرگردان است؛ و به دشواری به حیّز اعتدال در می آید، شعر مدح و ستایش هم به قیاس مخاطبان خود و تعبیرات و ترکیباتی که در آن به کار می رود، مدام در فراز و نشیب بوده و هست.

در اسلام، شاعران مسلمان از همان روزگار بعثت حضرت رسول(ص) به این سو، به سرایش اشعاری در ستایش پیامبر (ص)و علی(ع) می پرداختند. اشعار ابوطالب رضی‌الله عنه نمونه روشنی از این قبیل ستایش‌ها است. بخش عمده‌ی آن در دیوان ابوطالب به چاپ رسیده است[1]. پس از آن در مدینه، شاعران فراوانی مانند حسّان بن ثابت، کعب بن مالک، عبدالله بن رواحه (هر سه انصاری خزرجی) در ستایش از اسلام و رسول خدا (ص) وخاندان پاک او و همچنین هجو دشمنان آن حضرات اشعاری سروده‌اند. این اشعار گاه با ابتکار خود اصحاب سروده می شد و گاه به عنوان جوابی برای اشعار مشرکان انشاد می گردید. در سیره ابن اسحاق بعضی از این اشعار ثبت شده است. بعد از دوره حیات ائمه(ع)، این مسیر هم‌چنان پررونق‌تر ادامه دارد. در عصر صفوی اوج می‌گیرد وبعدها در دوره‌ی قاجار نیز اشعاری در منقبت ومدح اهل بیت سروده می‌شود ازجمله شعرایی که در دوره‌ی قاجار در مدح اهل بیت اشعاری در این زمینه دارد؛ حکیم تیلیم خان است.

 تیلیم خان هم مثل هزاران شاعر دیگر که به مناسبت معراج پیامبر(ص)، شفاعت اهل بیت(ع) در قیامت، روز بعثت و روز غدیر می‌سرودند اشعاری دارد. البته با این تفاوت که اشعارفارسی وعربی آنها را در تذکرة الشعرا و جلد نخست الغدیر با ذکر منابع می‌توان دید. اما شعرهای تیلیم خان را فقط باید در میان مردمان ترک جستوجو کرد.   ادامه دارد



[1] - احمد بن عبدالله المهزی (م 257)، شعر ابی طالب و اخباره، قم، مؤسسة البعثة، 1414 ق.


91/3/17
11:40 صبح

سیمای پیامبر اسلام در شعر تلیم خان

بدست علی عابد در دسته

سیمای پیامبر(ص)در شعر تیلیم.

 حکیم تلیم خان دروصف پیامبر(ص) شعر های زیادی دارد. در منظومه‌ی سالدی سایه محمد(ص) به نعت پیامبراسلام می‌پردازد؛ و سیمای حضرت رسول(ص) را چنین معرفی می‌کند. در ازل خداوند نام پیامبر را به نور حق وقدرت قلم بر عرش اعلی نوشته است. روشنای دنیا ورشد بشر به وجود مبارک حضرت رسول(ص) بستگی دارد. خورشید کفر [1]( گدازه وشعله‌) کفر هستی را می‌سوزاند، خدا را شکرکه حضرت محمد(ص) مانع شد تا این اتفاق نیفتد. او به نور حق و قدرت قلم، انسان را هدایت و کفر رامنع می‌کند. حلال وحرام را ازهم جدا کرده، بتها را می‌شکند و منبر هدایت وموعظه می سازد؛ وقدم به مصلا می‌گذارد تا به معراج ‌رود . ولی وسیله‌ و ابزار ابراهیم برای هدایت بشر و رفتن به آسمان ساختن کعبه بود، با ساختن کعبه بشر را به سوی کمال راهنما شد. و موسی از طور وعیسی از کلیسا به آسمان ‌رفتند. اما پیامبر اسلام(ص) با نماز و از مصلی به آسمان رفته است. کلام او در عرش رواج دارد. چرا که او نورو طلعلع تاج ملائک و فرشتگان است.

ازل حاق نوروندان قودرت قلمین،          یازدی عرش موعللایه محمد.(ص)     ادامه دارد



[1] - خور+شید از کلمات کهن ترکی است، یعنی گدازه و گلوله‌ی آتش. مثل خور+ اُوز =خوروز ، خروس که درفارسی به کار می‌رود، یعنی آتشین چهره. 


91/3/17
11:39 صبح

سیمای پیامبر اسلام در شعر تلیم

بدست علی عابد در دسته

 کفرون گونو یاندرردی عالمی،              شوکر اللا‌ها سالدی سایه محمد.(ص)

منع ادئب باطیلی حاقی بویوران،               حلالی حرامدان سچیب آییران،

بت لری سندریب منبر قاییران،                  قدم باسان موصللایه محمد ...

عرشین بویانیندا کلامی رواج                      ملک لر باشینا نورو اولدو تاج ...  

اشعار ستایشی وی در باره پیامبرو اهل بیت(ع) به اندازه‌ای گسترده است که انسان از دیدن این همه شعر خوب در شگفت می ماند. شکی نیست که حقیقت محمدیه نزد عرفا عبارت است از تعیّن اوّل که آن را قلم اعلا هم می‌گویند، و این حقیقت واسطه افاضه فیض وجود بر اعیان عالم مى‏باشد، یعنى اعیان را از تاریکى عدم به صحراى نور و وجود بیرون مى‏آورد، لذا خداوند تبارک و تعالى در حدیث قدسى فرموده: لولاک لما خلقت الافلاک. چون در قرآن خداوند پیامبر(ص)  را رحمتا للعالمین نامیده است ، پس وصول رحمت از کانون کرم الهى به فضاى وجودى بدون این وسیله عظمى امکان پذیر نیست، همچنان که تابش نور هدایت بر قلوب بندگان جز به واسطه ظهور صورت عنصرى محمدى محال است[1]. تیلیم در منظومه‌ی پیامبر(ص) وصفنده به شفاعت حضرت رسول(ص) در روز قیامت اشاره می‌کند. و اصافی چند برای پیامبر(ص) می‌شمارد .میگوید شش هزارو ششصد شصت وشش آیه در شأن ومنزلت تو آمده است. وقتی رفرف سوار قدم به آسمان گذاشتی، در دکاب تو گردون به رقص و سماء ‌آمد. هرگاه به پرواز درآمدی پرتو نور تو آسمان وزمین را فرا می‌گرفت.

 رفرف سوار، قدم باسدین سمایه،               رکابینده گردون گیردی سمایه.

هراوچنده پرتوو وردین سمایه                    کوکباته گونه آیا یئتشدین...



[1] - ترجمه اعجاز البیان    مقدمه   ص 74    بیان حقیقت محمدیه و انسان کامل ..... ص : 74

 


91/3/17
11:38 صبح

سیمای پیامبر اسلام در شعر تلیم خان

بدست علی عابد در دسته

درمنظومه‌ی دیگری اشاره به امّی بودن پیامبر(ص)  دارد. تیلیم در این منظومه سید المرسلین نبی اکرم(ص)  را قاری بی معلم در عرش ترسیم می‌کند. وی تصویری از داستان لیلت المبیت دارد، در آن شب از طرف خداوند به عنکبوت دستور می‌رسد جلو غار تاری بتند. چرا که مهمان دارد. عنکبوت همراه با تنیدن تارمی‌گوید وجود تو ای پیامبر (ص)  زینت غار است و... عنکبوت از این که مهمانی ویژه دارد غار را مرتب می‌کند. تار جلو غار را آنقدر پایین می‌آورد که اگر کسی بخواهد وارد شود باید تا کمر خم شود. در این منظومه بدون ذکرنام رفیق پیامبر(ص)  به خوانندگان و شنوندگان شعرش می‌گوید:

دور ائیله مجلیسدن نافرمانی دور!                  بیلمیرم فرمانی نه، فرمانیدور!

رفیق ناجنسی ونافرمان درو                         چولده بیر فرهاد کش قاری سن قاری

اوآشکار ائیله دی نه خوف ائیله دی                   عدو لشکرینده نه خوف ائیله دین    

شب مئعراج گوردون نه خوف ائیله دین                         سمالر اوستونده قاری سن قاری.[1]           

برخیزید ورفیق نافرمان را از مجلس دور کنید،  نمی دانم فرمان پیامبر چه بود، رفیق ناجنس ونافرمان از مجلس ما دورشو. در بیابان پیر عجوزه ای می‌خواست فرهاد کشی کند. چه چیزی وسری را رفیق تو آشکار می‌کرد که خوف کردی؟ توکه از لشگر کفر هراسی نداری. شب معراج چه دیده بودی که خوف کردی! ای قاری سما،عرش وآسمانها. هرچند که کسی فضیلت تو را نمی داندوشرحی برای آن ندارد؛ فقط با ذکر فضائل تو به کلمات والفاظ خود شرح و بسط می‌دهد.تو شرح چهار کتاب مقدسی، و تیلیم می گوید، فقط علی قاری توست وتورا قرائت می‌کندوبس.  لامع دهر نام توست وملائک  درعرش برای تو درود می‌فرستند. لامع دهردور اسم محمد                   ملک لر سماده سوؤلللر درود. درود خدا بر توباد. صلوات.



[1] دیوان تیلیم ، ص47.


91/3/17
11:37 صبح

سیمای علی ع در شعر تلیم خان

بدست علی عابد در دسته

سیمای علی در شعر تیلیم خان (ع):

علی (ع) در منظومه‌ها‌ی تیلیم جایگاه ویژه‌ای دارد. در منظومه‌ی حضرت علی(ع) وصفینده، تولد حضرت را میان کعبه گزارش می‌کند وعلت تولد در خانه‌ی خدا را طاهر بودن حضرت از هر حیث می‌داند. ودر وصف شجاعت او از کودکی گزارش می‌کند . برای وصف ذوالفقار در جایی جای شعرهایش ابیات بی نظیری دارد. که از فرصت این مقاله خارج است، وبرای خود مقاله‌ی مستقلی می‌طلبد. وی برای تولی وتبری حضرت امیر(ع) جایگاه ویژه‌ای قائل است. تولی وتبری او را میان‌بُری برای رسیدن به خدا معرفی می‌کند. ودر وصف او می‌گوید:

 سن هادی سن هر ارکانا هر یولا         مشریق ومغریب وقیبله ده اولا

مئعراجده نیشان وئردین رسولا            میزبانای پردده بی خوف وبی باک.... تیلیمه بیر امداد ای شاه لولاک[1].

در جای جای اثر خود با تکیه به دعای ندبه به هادی بودن حضرت امیر(ع)  اشاره می‌کند. آغازهدایت را از او می‌داند؛ و راهنمای تمامی راهاو ارکان اصلی دین را در وجود مبارک حضرت امیر (ع) خلاصه می‌کند. از نگاه تیلیم خان، راها اگر در مشرق، مغرب، جنوب وشمال باشند؛ چه راه زمینی وچه راهای آسمانی برای رسیدن به کمال باید از حضرت امیر (ع) پرسیده شوند. چرا که در شب معراج راهای آسمان را او به پیامبر(ص) نشان داده است. پیامبر(ص) هم می‌داند برای راه‌های پرخطر، خداوند برادری به او داده است بی خوف وبی باک؛ وحضرت امیر (ع) واسطه‌ی فیض است. تیلیم از او امداد می‌خواهد، چرا که اوست شاه لولاک.     

در منظومه‌ی دیگری بعد از به تصویر کشیدن قتل عمروبن عبدود، حضرت امیر(ع)  را بی قرینه وبی مثال معرفی می‌کند و جمله عوالم را در یداو می‌بیند. چراکه او یدالله است. حضرت علی(ع) را تنها شخصی معرفی می‌کند که به اسرار پیدا وپنهان حق واقف است. در ابیات پایانی از وجود مبارک حضرت علی (ع ) می‌خواهد که در حق او لطفی کندو از میانه‌ی همه شاهان شاه اصلی را بیاورد. وبا دعا برای ظهور حضرت حجت(ع) چنین می‌سراید:

بی قرینه شاهدیر یوخدورمیثالی            جومله عللم لرین شامیل حالی،

سیرینه یئتیشدی نصیر غالی                بر پا ائیتدی جمجم ابن کرکری...                            

شب معراج راهدرای، راهی نیی،             نگهدار اولدو گاو و ماهی نیی.

چیخاتیر اورتادان شاهلار شاه نی و[2]... 

به هر روی توصیف علی (ع) در شعر او رواج دارد. بس عیان است که ازمکتب نجف بهره‌ی وافر دارد وبرای شمارش اوصاف وفضائل علی(ع)  دستی پر، ذهنی سرشار وارادتی ناب دارد. از هر فرصتی برای گفتن فضائل آن حضرت بهره می‌گیرد و در ترویج اندیشه های ناب فرهنگ شیعه در مرکز ایران و در میان اقوام  کهن ترک تلاشی شایان وقابل تقدیر می‌کند. شعرهای او حکایت گر این است که در میان اقوام خود برای شنیدن فضائل حضرت امیر(ع) طالب وخواهان فراوانی دارد. قصاید زیادی در منقبت امامان سروده است . که همه سرشار از ارادت ومحبت وی به اهل بیت(ع)  است؛ تمامی اشعار او به نوعی مذهبی هستند. چرا که با جهان بینی دینی واسلامی شکل گرفته‌اند.در این شعرها به نوعی ارادت خود را نشان می‌دهد. علاقه‌ی شدید او به حضرت علی(ع) باعث می‌شود گاه تا مرز غلو هم پیش روی کند. در منظومه‌ی اولیالر ایچنده برای نقل فضائل حضرت امیر(ع) چنین سروده است:       ادامه دارد



[1] -دیوان تیلیم، 46.

[2] - تیلیم دیوانی، ص42.


<      1   2   3   4   5      >