کفرون گونو یاندرردی عالمی، شوکر اللاها سالدی سایه محمد.(ص)
منع ادئب باطیلی حاقی بویوران، حلالی حرامدان سچیب آییران،
بت لری سندریب منبر قاییران، قدم باسان موصللایه محمد ...
عرشین بویانیندا کلامی رواج ملک لر باشینا نورو اولدو تاج ...
اشعار ستایشی وی در باره پیامبرو اهل بیت(ع) به اندازهای گسترده است که انسان از دیدن این همه شعر خوب در شگفت می ماند. شکی نیست که حقیقت محمدیه نزد عرفا عبارت است از تعیّن اوّل که آن را قلم اعلا هم میگویند، و این حقیقت واسطه افاضه فیض وجود بر اعیان عالم مىباشد، یعنى اعیان را از تاریکى عدم به صحراى نور و وجود بیرون مىآورد، لذا خداوند تبارک و تعالى در حدیث قدسى فرموده: لولاک لما خلقت الافلاک. چون در قرآن خداوند پیامبر(ص) را رحمتا للعالمین نامیده است ، پس وصول رحمت از کانون کرم الهى به فضاى وجودى بدون این وسیله عظمى امکان پذیر نیست، همچنان که تابش نور هدایت بر قلوب بندگان جز به واسطه ظهور صورت عنصرى محمدى محال است[1]. تیلیم در منظومهی پیامبر(ص) وصفنده به شفاعت حضرت رسول(ص) در روز قیامت اشاره میکند. و اصافی چند برای پیامبر(ص) میشمارد .میگوید شش هزارو ششصد شصت وشش آیه در شأن ومنزلت تو آمده است. وقتی رفرف سوار قدم به آسمان گذاشتی، در دکاب تو گردون به رقص و سماء آمد. هرگاه به پرواز درآمدی پرتو نور تو آسمان وزمین را فرا میگرفت.
رفرف سوار، قدم باسدین سمایه، رکابینده گردون گیردی سمایه.
هراوچنده پرتوو وردین سمایه کوکباته گونه آیا یئتشدین...