سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/7/27
4:16 عصر

مذهب را شیطان پدیدآورد (فرانچسکو)

بدست علی عابد در دسته

 

وقتی به دقت درتاریخ ادیان قدم می‌‌زدم وپدیده ی مذهب را تماشا می کردم . با خود می اندیشیدم به چه آسانی می شود گروهی گرد خویش آورد وحلقه ای درست کرد وبهشت وجهنمی از نو بنا نهاد. درمیان ماافرادی هستند که توان گرفتن بهشت و جهنم را از آن مهربان پاک ندارند  اماعلا قه مندند تا قبل ازرسیدن بجوارآن گیتی گستر  فردی ،خانی ،امامی ،عارفی و...،ازجنس آن مهربان غیور داشته باشند .گاه می هراسند که آن لطیف جبار چون کیسه آردی ته بکشد وبه دستان شاطر نرسد.  آنروز همگان چونماهیان مرداب ها دچار مرگ جمعی شوند .گروهی  به توانای خود اعتماد ندارند.  وازاین که مستقیم به بارگاه متعالی  آن گنبدآبی آفرین وارد شوند  سخت خجالت می کشند،انگار  مجبورند که چون عروسان پرده ای به صورت خود برکشند و وارد اتاقی شوند که برای اولین بار  تخت خواب ان اتاق را  کس دیگری برای امر دیگری پهن کرده است.گروهی براین باورند که ان هستی بخش فعال را ،بارگاهی است پرازتمطراق، فرشته گا ن وملا ئک دست در دست هم معدخدمتند .وحوریان دست به بازوی هم قفل کرده به رقص کردی وشاید  به پاکوبی اسپانیولی مشغولند. وعده ای باسرها ی کوچک ،چشمانی تیز، گوش های پهن واندامی خارج ازوهم ،به نگهبانی ازاین حرمسرامی پردازند. تا با رئس حرم اشنا نباشی  یاکسی راوسیله قرار ندهی تورا باین حرم راهی نیست ؛ ما بقی هر چه هست جهنم است  . انسا نهای این گل ها(دایرهها )خود را بشخصی، ابر رستمی وبقدرتی که بتواند این ها را ازکج روی به سوی اتش باز ایستاند، می دوزند. .حاضرند درراه او جان به جاندار  بسپارند.امروزه مکتب ها ی ازشکم دختر ترشیده  ان عقائد،درپیشرفته ترین زایشگا های غربی چشم به جهان  پراشوب گشوده  تا بنای جنگهای باشند که درگذشته به دست مذهب سازان حرفه ای بود .  مانند آقاخان  کرمانی . اورا ازایران بیرون کردند روبه هندوستان نهاد  وفرقه ای نو تاسیس کرد . یا مردان وزنان دیگری :پطروس ،ژاندارک ، فرانچسکوی فوقولاده قدیس ، اشعری،حسن سباح ،ودرگذشته کمی کهن تبرشاه طهماسب وسلطان سلیمان راعلمای کمی تندرو درایران وبلادعثمان خان درانا تولی تیز می کردند. وبرفرق امت محمد (ص)فرود میاوردند . این تفکر چند صباحی پیش، درسرزمینی از  خاور میانه که  پوز باربار ها را برای اولین بار به کود خشخاش  مالاندند.  به دست چند قاقم پیر  که ازمکاتب انگلهاو کابویی های ان ور دنیا چیزی اموخته بودند؛ وهرگز از ان دیارننگ نمی  دانستند  رونقی دوباره یافت وبریدن سر های  همسایگان افتخار شد  ولکه ننگی شداویزان از دامن دین .این همه چکمه پوشی را مجال از قومی وامتی است  که نمیتواند دشمن اصلی خود را در چند قدمی خود بشناسد. و نمی تواند دشمنی هم  نداشته باشد. ناچار است  برای ارضاع خدای خود دست به جهاد بزند.اگر دنیای این افرادکمی هم کوچکترگرفته شود حتما درمنزل اپارتمانی (سی متر)خود اقدام به بهشت رفتن می کند .تمام این جهاد گران کوچک را مردان وزنانی هست،   که جای خداراپرمی کند. این گروه ازمذهب سازان،در ادیان از دیر باز دستی دارند .   تخیلات خود رابه دین آغشته کرده وازخیال با فان دلبری میکنند. انان را به معابد ومساجد می کشانند تا به انسوی اسمان  راهنمای کنند . امروز برای این مردمان  واستفاده از انها نیاز به گفتمان دیگری هست . انگار روزگار به فرزندان خود اموخته که حیاتشان  رابه سادگی ازدست ندهند  . ودران سوی خبری نیست مرا .ادامه000