سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/12/20
7:51 عصر

ا یل بایات

بدست علی عابد در دسته بایات/ آل /شاهوردی خان/

اغوزخان

 

اغوزخان - [ hy cohk ] - [نوع لغت : اِخ 

شرح :اغوزخان  ابن قراخان از فرزندان یافث بن نوح است . مولف قاموس الاعلام می نویسد: وی قدیمترین پادشاه ترک است . گویند: بر ترکستان مدتی فرمانروایی کرد.و اراضی بسیار تحت تصرف خود درآورد و کشور خویش را توسعه فراوان بخشید. وخداوند شش فرزند به نامهای گون خان ، آی خان ، یلدیزخا(اولدوزخان) ، گوک خان ، طاغخان ، و دنیزخان(دریا) به وی بخشید. سه فرزند اولی قسمت شرقی کشور موروثی پدررا تصاحب کردند و سه فرزند دیگر قسمت غربی را و از هر یک چهار فرزند بوجود آمد که جمعاً 24 تن که اجداد اعلای ترک بشمارمیروند و همه این طوائف که از نژاداینان هستند به بیست وچهار تیره منقسم شده اند و برحسب تحقیقات زبان شناسان سه خاندان اوغوزخانیان ، سلجوقیان و عثمانیان از سه فرزند مقیم کشورهای غربی یعنی طاغخان و دنیزخان و گوک خان خان آسمان بوجود آمده اند.یکی ازاین تیره ها ایل بایات است که دراین مقاله به آن می پردازیم (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به تاریخ گزیده ص 558، 559، 561، 562 و حبیب السیر و فهرست آن شود. (لغت نامه دهخدا)  .

ایل بایات

واژه بیات که به صورت بایات هم ضبط شده به معنای ثروتمندو پرنعمت است . اصل این قبیله در نسبنامه های افسانه ای ترکان به «بای آت » پسر دوم گون خان پسر اغوزخان است.

 قبیله بیات همچون سایر قبایل بزرگ ترک علامتی مخصوص دارد.

ورود قبیله بیات به فلات ایران در اوایل قرن پنجم و مقارن حملات غزان و سلجوقیان ذکر شده است و در مسیر کوچ نظامی خود تا صحاری شام و سواحل مدیترانه پیش رفته اند. در این پیشرویهای پرماجرا گروههایی از این قبیله بتدریج در بعضی نواحی عراق عجم کردستان (اراک) و لرستان استقرار یافتند. چنانکه خبر انتصاب امیرسنقر بیاتی (مقتول ???) به نیابت حکومت بصره از جانب امیر آق سنقر بخاری اقطاع دار این ولایت از سابقه دراز حضور بیاتها در ایران و عراق عرب حکایت می کند (ابن خلدون ج ? ص ??). استقرار قبیله بیات در بعضی نواحی غربی ایران پس از چندی به تشکیل دولت محلی کوچکی در اراضی میان لرستان کوچک و عراق عرب انجامید اما خصومت حاکمان بیات و اتابکان لر سرانجام به انقراض حکومت بیات منجر شد و اتابک شجاع الدین خورشید شاه حاکم لرستان که از دست اندازیهای مکرر ترکان بیات به متصرفات خویش خشمگین بود بر سر آنان تاخت . در نتیجه آخرین حاکم بیات هزیمت یافت و قلمرو او که به ولایت بیات مشهور بود به تصرف سپاه خورشیدشاه درآمد

 (حمدالله مستوفی ????ش الف ص ??? معین الدین نطنزی ص ?? ـ ?? بدلیسی ص ??).

 

رؤسای طوایف بیات عراق عجم که ظاهرا بزرگترین گروه از آق بیات به شمار می آمدند در سالهای سلطنت شاه طهماسب اول (???ـ???) از جمله بزرگان دولت صفوی محسوب می شدند. سلیمان بیگ و برادرش حسن بیگ یوزباشی قورچیان بیات پیش از اینکه به سبب رفاقت با اسماعیل میرزا پسر شاه طهماسب اول مغضوب شوند از امرای بزرگ و مقرب شاه صفوی بودند (نویدی ص ??? تاریخ قزلباشان ص ??). حتی صدماتی که شاه صفوی بر این طوایف وارد آورد مانع از اطاعت و خدمتگزاری آنان نشد. هنگامی که القاص میرزا برادر شورشی شاه طهماسب با حمایت سلیمان قانونی پادشاه عثمانی از عراق عرب تا قم پیش آمد جمعی از طوایف بیات عراق عجم که در حدود قم می زیستند به مقابله با القاص میرزا شتافتند. جنگجویان این طایفه در جنگ مغلوب و به دستور القاص میرزا کلیه اسرای طایفه بیات اعدام شدند ( عالم آرای شاه طهماسب ص ???). طوایف بیات عراق عجم همچنین مدتی در ملازمت و خدمتگزاری سلطان مصطفی میرزا پسر شاه طهماسب بودند. سلطان مصطفی میرزا که از دوستداران سلطنت برادر خود سلطان حیدر میرزا بود پس از قتل برادر به دست هواداران اسماعیل میرزا برادر دیگر خود به امیدنجات به میان طایفه بیات گریخت . حاجی اویس بیگ بیات حاکم طایفه که در ظاهر پذیرای شاهزاده متواری شده بود بازداشت محترمانه او را به قزوین اطلاع داد و پس از ورود شاه اسماعیل دوم (حک : ???ـ ???) به قزوین او را به حضور شاه رسانید (اسکندرمنشی ص ??? منجم یزدی ص ??ـ?? حسینی استرآبادی ص ??). در اوایل سلطنت شاه عباس اول (???ـ ????) که حکومت قلمرو علیشکر ـ همدان ـ به محمد باقر میرزا پسر خردسال شاه عباس تفویض شد اغورلو سلطان بیات حاکم طایفه بیات و نواحی کزاز و کرهرود به نیابت از او به حکومت همدان رفت . اما شاهوردی خان حاکم لرستان کوچک که از مدتها قبل قصد تصرف بعضی مناطق تابعه همدان را داشت قلت یاران اغورلوسلطان را مغتنم شمرد و به بروجرد مقر او حمله برد. در این جنگ اغورلو سلطان کشته شد و لشکریان بیات متفرق شدند. تا اینکه شاه عباس خود به جنگ شاهوردی خان رفت و پس از شکست دادن او متوجه ایل بیات شد و کلیه مناصب موروثی اغورلو سلطان را به برادر او شاهقلی سلطان بیات تفویض کرد. وی که از تأخیر ایل بیات در امداد به اغورلو سلطان خشمگین بود به خواهش شاهقلی سلطان از مجازات ایل بیات درگذشت و پس از دریافت سه هزار تومان پول و سه هزار کره اسب بیاتی نژاد که همواره مورد توجه قزلباشان بود به قزوین بازگشت (اسکندرمنشی ص ???ـ??? بدلیسی ص ??ـ?? تاریخ قزلباشان همانجا ).

 لازم به ذکر است که درمیان مردمان اطراف نوبران وکردر(کردخورد) دشت بیات(بایات اجاغی ، میچینک،یاتان ،سامان ،خان آقا و... فراهان   افسانه شاهوردی خان معروف است ،او خان قوم بایات است  که ایستاده قرآن می خواند و به لرها حکومت می کند. چهره ی اورا چنین توصیف میکنند،همیشه زلف های مشکی خود را درزیر کلاه پنهان می کرد،. صورت درازوبینی کمی بزرگ،ریش تُنک، چشم های عقابی داشت، قد نسبتا بلند، بالا تنه کوتاه پاهای کشیده و ابرمردی است که بعد ازشکست در جنگ بین اقوام  که به خاطر بزرگ منشی آن شکست را قبول می کند تا رسم برادر کشی را بشکند.خان در دره ی گولجه از اطراف میچینک اقامت میگزیند؛ودراین مرغزار اسب های او که به تاراج رفته اند یکی بعد از دیگری می آ­یند. با امدن اسب ها ،اودر دامنه تپه های گولجه دست تنها پنجاه زاغه  می سازد بعد از تمام شدن زاغه ها رمه های به تاراج رفته اوهزار میش وبره و هفتصد بزو بزغاله وگاوهای پیشانی سفیدنر بر می­گردند.برگشتن گاوهای نر را خوش یمن برای کشاورزی می گیرد .درغروب همان روز اَ ل اروادی (زنی برای دست ،از کنیزان بزرگ اجنه)  از فر خداوندی به او هدیه می شود وبا قراردادن سنجاقی یا جوال دوزی در یقیه لباسش آل را مطیع خود می­سازد،وتمام منطقه را زیر کشت میبرد.

 درروایت شفاهی عامه نقل می شود ؛ آلآروادی زنی بود باهیکلی تنومند،چشمانی درشت ،پیشانی بلند وموهای وزوزی. دارای پستانای بزرگ و آویزان بود که هنگام دویدن مجبور می شد آنهارا ماننده کیسه ای برروی  شانه هایش بیاندازد تا سرعت حرکت او را نگیرد. اَل آروادی دستهای بابرکتی داشت ،چنان که در یک نیم گرد نیم روزی خورشید تمام رمه را میدوشید. وبرای آوردن آب خمیر گندم وجو درروزاِشمّه( شنبه اِشمّه انمک وارد کار شدن) از چشمه ایغور (یک کیلو متری میچینک ) راهی آن جا می شد ساعت ها درنگ می کرد تا آب مخصو ص خمیر را از چشمه بگیردواگر آب خمیرآن روز ازچشمه نمی آمد درروز دُشمّه(یکشنبه روی کار پهن شدن) به چشمه سنگستان درچهار کیلومتری بایات اجاغی می رفت اگر آب خمیر ان روز هم نمی آمد در روز بَنَمّه (سه شنبه بلنمک روز پیچیده شدن درکار) به چشمه ای در دره اُوزخان(اوزچایی درپنج کیلومتری گولجه سه کیلو متری روستای کوسلر)می رفته واز آن چشمه آب می­آورد ،وقتی او با آن ویژه گی آب را برای خمیرمهیا می کرد نان آن خمیرتا یک سال تمام نمی شد.

 آل، شاهوردی خان رادر کارهای دیگر نیز معین وخدایار بوده مخصوصا در امور کشاورزی وبرداشت گندم .می­گویند مرز کرت هارا به مدد او انجام میداد ومَثل سن با س من چک وار را به اَلآروادی نسبت می دهند.نقل می کنند  که بعد ازآن که زن شاهوردی خان جوال دوز را از یقیه اَل آروادی بیرون کشیدو به او فهماند که خان برای رضای خدا اوراآزاد کرده است و دردامنه کوه دارسو برای او غاری ساخته تا درآن زندگی کند، آل اروادی به کوه رفت ،تازمانی که خان زنده بود گاه گاه  از کوه به کنار چشمه می آمده ومانند طوطی همین چند کلمه را با آوازی محزون می گفته وباحرکات دست به زنها ی کنار چشمه می فهماند که همیشه حاضر به خدایاری ومدد خان است.  


87/11/15
11:6 عصر

دعای اغوزخان درباره تورکها

بدست علی عابد در دسته

 

اغوزخان سر دسته ترکهای اغوز بود که وارد آسیای غربی شدند. امروزه اصلیت اکثریت مردم ترکیه و آذربایجان (شمال و جنوب رود ارس) را از ترکهای اغوز می دانند. زبان ترکی آذربایجان و ترکیه زیر شاخه ترکی اغوز می باشد.

 

اغوزخان در دعایی که در زیر آمده است آرزوی سعادت برای تورکها دارد. این متن بوسیله دکتر رضا نور از ترکی باستان به ترکی استانبولی معادل سازی شده و به وسیله من از ترکی استانبولی به فارسی ترجمه شده است

دعای اغوزخان برای آقا تورک خان

زرپی تانری  ای خدای بزرک خداوند زیبا، خداوند آسمان
نگهبان تورک و سرزمینهایش باش! از شر دشمنانش حفظ کن! تورک را در نترسی و بی باکی پایدار کن! تورک را با جنگ های نظامی گرامی بدار! تورک را حقیقت گرا گردان! در قلب تورک قبل از هر چیز و حتی قبل از اینکه شکمش را با نان سیر کنی ، عشق به تورک بودن را قرار ده! زندگی تورک را آرمانی کن و او را در راه آرمان گرایی به تلاش وادار! آداب و رسومشان را با جانشان حفظ کن! به تورک راحتی و آسایش مده! آنها را به زحمت و رنج کشیدن عادت بده! تا با رنج و زحمت قلبها و بدنهاشان آهنین شود! به همین دلیل به آنها قدرت فراوان برای تلاش کردن عطا فرما! تورک را فعال و در حال حرکت و پیشرفت قرار ده! به تورک ویژگی های پایدار و غیر قابل تغییر بده که با زمان تغییر نکند! فقط این ویژگی ها را در جهت کمال تغییر ده!

ای تانری هرای!
نیروی ملی ، ناموس ، اخلاق ، عزم ، ثبات ، آرمانی بودن ، روح تورک دوستی ، میهن پرستی ، علم ، هنر ، نظم ، نیروی جسمانی و فراوانی نعمت ؛ به تورک از اینها بده! از تورک دزدی ، بی ناموسی و بی فرهنگی را دور کن! به تورک شخصیت و هویت بده! هویتی که بالاتر از همه باشد! تورک اعتماد به نفس داشته باشد! تورک را فردی حکم کننده و جدی بیافرین! بر احساساتش غلبه کند و با خشم قدم برندارد و از خشم منفجر نشود! همیشه خونسرد باشد! تورک را از هر ملتی جسور و شجاع بیافرین! خونخواهی کردن و انتقام را از یاد تورک نبر!

خداوند بزرگ!
دنیارا با تمام خوبی هایش نابود کن اگر می خواهی حتی یک تورک بی ناموس بیافرینی! هر چه تورک ترسو وجود دارد همشان را نابود کن! تورک تمام چیزها را مقایسه کند، فقط چیزهایی را برگزیند که عقل و منطق به او می گوید! صبر داشته باشد و در برابر درد و غم پایدار باشد! اراده اش پولادین باشد! تورکی را که روش و مسلکش را تغییر دهد نیافرین! تورک را مانند میمون با اشتها و گرسنه مکن! تورک همیشه با احتیاط قدم بردارد! به زبان شیرین هیچ کسی گول نخورد! به کسی اعتماد و اطمینان نکند! قیمت تلاش از تیز هوشی بالاتر است! خدایا، تورک را تلاشگر نما! عمر تورک با تلاش بگذرد! به او همیشه عشق تلاش و کاررا بده که با همکاری و تعاون به تلاش عادت کند! تورک تنبل را بکش! به تورک بالاتر از همه ملتها هوش و زیرکی عطا فرما! هوش و تلاش؛اگر جفتشان با هم باشند در مقابل تورک کسی نمی تواند بایستد. تنها شرط اقتدار ملی آرمان و ارزشهای بلند مرتبه و مرتفع است. برای دستیابی به آن نیز اخلاقی بلند مرتبه ، فداکاری و ثبات در تصمیم و راه لازم است. تورکها را با اخلاق ، ثبات تصمیم و فداکار قرار ده! خدایا، تورکها را خود با دستانت متحد نما و از هر چیز مهمتر روح و فکر آنها را با هم متحد کن! آنها را مانند یک مغز و فکر به یک فرهنگ متحد کننده صاحب کن! تورک را به فرهنگ و آداب و رسومش وفادار نما! مردم تورک بدانید که آداب و رسوم پدران ما با گذشت اعصار بوجود آمده است و بی دلیل و حکمت نبوده است! خداوند من را از تحریف کردن و مجبور به تحریف نمودن آداب و رسوم و فرهنگ حفظ کرده و حفظ نماید!

خداوند بزرگ!
ملت تورک را اهل لاف گویی قرار مده! آنها را از انسانهایی قرار ده که از دستشان کار بر می آید! گفتن چیزی به معنای انجام وظیفه نیست! آنرا واقعا انجام دادن انجام وظیفه است و انجام دادن وظیفه را در فکرها قرار ده!

خداوند زیبا!
درخواست همیشگی من از تو این است: تورک را از تملق و چاپلوسی دور کن! تورک را از حرص پول کثیف حفظ کن! چاپلوسان را نیست کن!

ای خداوند!
خانواده تورک و فرهنگ و ادب و تربیتشان را جلوتر از همه چیز حفظ کن! در خاک سرزمین تورک آزادگان زندگی کنند! غیر از عدل و عدالت چیز دیگری حکومت نکند! تو به تورکها در مقابل طبیعت و چیزهای طبیعی عشق عطا فرما! در سرزمین تورک بی پولی هر چه بیشتر کم شود که فقر عیب و ضعف بشمار می رود!

ای آفریننده جهان، خداوند بلند مرتبه!
به تورک قبل از دادن انسانیت به آنها فهم انسانیت را بده! سخنان افرادی که از انسانیت حرف می زنند رنگی است برای رنگ کردن چشمانشان! مللی وجود دارند که ماسک انسانیت می زنند در حالی که زیر این ماسک حیوان زندگی می کند و توانیی درک انسانیت ندارند! خدایا، به تورک اراده ای بی عیب و سالم بده! در سختی ها به صبرش، به تحملش و همچنین به غیرتش بیافزا! به او ویژگی بنیادین یعنی علاقه به انجام وظیفه و احساس مسئولیت بده! انجام مسئولیت را از سرزمین تورک کسر مکن! بزرگترین قدرت را که همانا عشق به تورک بودن است را به تورک بیاموز!

بیگ الله

سرزمین هایی که در آنها به تورکی صحبت شده است و یا برای تورکها سرزمین شده اند،تا قیامت تحت حکومت تورکها قرار ده!

 


85/9/15
2:54 عصر

سینا

بدست علی عابد در دسته

 

ابن سینا از فلاسفه و دانشمندان جهان است .در سال 370 قمری متولد ودر سال 428 قمری از دنیا رفت . او در نجوم , ریاضیات ،پزشکی و حکمت سرأمد زمان خود بوده کتاب شفا و کتاب قانون او همیشه مورد استفاده جهانیان بوده است .در جشن هزارمین سال تولد او از طرف ( یونسکو ) و ایران کنگره بزرگ علمی در تهران و همدان برگزار گردید . خاور شناسان و متفکرین بزرگ جهان در حدود 80 سخنرانی علمی پیرامون مقام علمی او ایراد کردند . ارامگاه با شکوه او در همدان یکی از شاهکارهای معماری معاصر است . که با الهام از معماری قدیم ایران بنا شده ، مهندس بنا مرحوم ،مهندس هوشنگ سیحون طرح برج ارامگاه بوعلی را از برج قابوس و شمگیر (گنبد قابوس )گرفته ، هریک از ستونهای سنگی و مدور جلو ارامگاه نشان دهنده گذشت یک قرن از تولد ابن سینا است .درضمن سیناازترکان ازوبک(خوداربابی)می باشدکه امروزه درمرکزایران زندگی میکنند

 



85/9/7
7:47 عصر

ساوا

بدست علی عابد در دسته

  
موقعیت جغرافیای
پیشینه تاریخی
ساوا،از نظر جمعیت دومین و از لحاظ وسعت با نه هزار کیلومتر مربع اولین شهرستان استان مرکزی میباشد .

این شهر در 50 درجه و 21 دقیقه و 30 ثانیه طول شرقی نصف النهار گرینویچ و 35 درجه و 1 دقیقه عرض شمالی و با ارتفاع 960 متر از سطح دریا واقع شده است . جمعیت شهرستان 250 هزار نفر که نیمی از جمعیت آن در شهر و بقیه در بخشها و شهرهای تابعه هستند . این شهر با تهران 112 کیلومتر . با قم 70 کیلومتر . همدان 200 کیلومتر و دلیجان 120 کیلومتر فاصله دارد .

ساوا به علت تنوع آب و هوا . خاک حاصلخیز . رودخانه قره چای و سد شاه عباس و همچنین واقع شدن در دشت وسیع حدود 70 نوع محصول که 45% تولیدات محصول زراعی و باغی استان را به خود اختصاص داده است که 27 قلم آن صادر می گردد. که در مجموع 90% از صادرات استان از این شهرستان می باشد 
 
 پیشینه تاریخی « 

از جمله نامهایی که با صفحات تاریخ آشنایی دیرینه دارد نام ساوا،است . شهری که تقدم تاریخی آن به عهد باستان باز می گردد و غنای فرهنگی آن یاد آور حضور بزرگان علم و ادب و هنر در این خطه از سرز مین ایران است . عده ای پیدایش آن را به روزگار کیخسرو نسبت داده اند و گروهی نام آن را ماخوذاز واژه اوستایی (سوا)  Sava  و یا واژه پهلوی (سوکا) Savaka دانسته اند
در تاریخ قم و در دائره المعارف مینورسکی وجه تسمیه آن را به معنی (زر خالص ریز ریز شده ) آورده اند . چنانکه در تاج المائر جهانگیری چنین آمده است .
( نرگس خوشبوی دارد زر ساوه در کنار      لاله خود روی دارد مشک سوده در کنار )

و گاهی نقل مارکو پلو را آورده اند که :(سه روحانی ساوجی بشارت دهنده تولد مسیح (ع ) بوده اند) و گروهی از مورخان مانند ابن قتیبه و محمد بن جریر طبری و مقدسی و حمد ا.... مستوفی از خشک شدن دریاچه ساوه خبر داده اند که یاد اور بزرگترین خاطره ی تاریخ بشر ی یعنی ولادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص)می باشد. اما انچه که مشخص است ‍ِ؛ساوه واژه ای است ترکی  وبه علت عدم اشنایی یا به عمدبه فرا موشی سپرده میشود ماننده ساوه شاه پهلوان تورانی

 


85/7/27
4:55 عصر

ا یغور بلاغی3

بدست علی عابد در دسته

یا الله /وقت تنگ است ومن از خودم انتظاردارم افتاب روبه فوت آیغور را زنده کنم .بعد آن را از وسط آسمان بیاوزم .اگر فقط چند روزنوری -زودتربه دنیا امده بودم  مجبور نمشدم به چنین کاری  دست بزنم.(آیقور رسم الخط ترکی )درگذشته کمی دورتر نام ایلی ازتبار تورانی بود  که بی نام اغوز زندگی را برخودحرام می دانست . اما در دیار من فرزندان اغوزخان  نه ایل وتبارشان ونه گذشته یشان ونه خط وخطوط خود را می شناسند  اینجا  ازتمام گذشته فقط چند .نام به یادگارمانده .فقط 20سال پیش اگر پا به این دیار می گذاشتی وبه قصه های این ها گوش می کردی  وفراخی سینه هایشان را میدیدی ، میگفتی قد تاریخ اینجا فرهنگ انبار کرده اند‍؛ اما امروز بزور بتوانی نشانی بیابی .این دیار قتلگاه تاریخ است .چشمه ایغور میجوشد اما نه برای  ّفرزندان اغوز