2: انکار اصول دین، یعنى توحید ، نبوت و معاد،
ارکان و پایههاى اساسى دین که بیشتر علماى اسلامى اعم از شیعه و اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند عبارت است از سه اصل توحید، نبوت و معاد[1] که انکار هر یک از این اصول موجب کفر و ارتداد است. محمد بن مسلم گوید: کنت عند أَبی عبدالله علیه السلام، جالساً عن یساره و زرارة عن یمینه فدخل علیه أبوبصیر، فقال: یا أَبا عبدالله، ما تقول فیمن شکّ فیاللّه؟ فقال: کافر یا أبا محمد. قال: فشک فی رسولالله؟ فقال: کافر. ثم التفت إلى زرارة، فقال: إِنّما یکفر إذا جحد؛[2] در مجلسى من در طرف چپ امام صادق (ع) نشسته بودم و زراره در جانب راست آن حضرت، که ابوبصیر وارد شد و به امام صادق (ع) گفت: درباره کسى که در خدا شک کند چه مىگویید؟ امام فرمود: کافر است. سپس گفت: اگر در رسول خدا شک کند چطور؟ امام فرمود: کافر است. سپس امام رو به زراره کرده و فرمود: آن گاه کافر مىشود که انکار کند. در این روایات انکار و تکذیب دو اصل از اصول دین (توحید و نبوت) موجب کفر و ارتداد دانسته شده است.
3. انکار ضروریات دین.
ضروریات دین امورى است که جزء دین بودن آن براى همگان روشن است و به دلیل و برهان احتیاج ندارد؛ (مانند نماز ، روزه ، حجاب، زکات و...) به استثناى کسانی که تازه مسلمان شدهاند و از احکام و عقاید آن آگاهى ندارند یا کسانى که در شهر و روستایى زندگى مىکنندو از بلاد اسلامى فاصله زیادى دارند و رفت و آمدى با علمای اسلام ندارند.[3] مسلمانان وظیفه دارند همان گونه که به اصول دین اعتقاد و ایمان دارند، به ضروریات دین نیز معتقد و ملتزم باشند، چنان که قرآن کریم ایمان به آن چه را که از سوى خداوند نازل شده است به عنوان صفت مؤمن برشمرده و مىفرماید: «وَالمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقالُوا سَمِعْنا وَأَطَعْنا»؛[4]و مؤمنان همگى به خداوند و فرشتگان او و کتابهاى آسمانى و فرستادگانش ایمان آوردهاند و گفتند: میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمىگذاریم. شنیدیم و گردن نهادیم.
در جای دیگری مىفرماید:«وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الکافِرُونَ»؛[5] و آنها که به احکامى که خدا نازل کرده حکم نمىکنند کافرند»
در روایاتى بسیاری از اهل بیت (ع) آمده است، که منکر ضرورى دین، کافر و مرتد است، چنان که امام صادق (ع) میفرمایند: إن اللّه عزّوجلّ فرض فرائض موجبات علىالعباد فمن ترک فریضةً من الموجبات فلم یعمل بها و جحدها کان کافراً ...؛[6]خداوند متعال فرایضى را بر بندگان واجب کرده است. پس هرکس فریضهاى از آن چه را لازم شده ترک کند و به آن عمل نکند و آن را انکار نماید کافر است. از مجموع آیات و روایات استفاده مىشود که انکار ضروریات دین و احکام مسلّم الهى موجب کفر انکار کننده و خروج او از دایره مسلمانان مىگردد. در میان فقهاى اسلامى بحثی مطرح است که آیا انکار ضروریات دین خود سببى مستقل براى کفر و ارتداد است یا در صورتى موجب کفر است که به انکار اصل دین، بینجامد. صاحب عروه[7] و امام خمینى[8]در صورتى انکار ضرورى دین را موجب کفر مسلمان مىدانند که انکار آنان به انکار اصل دین بازگردد؛ اما گروهى از فقها از جمله صاحب جواهر معتقدند که ضرورى دین خود سببى مستقل براى کفر و ارتداد است[9].
[1]- رسائل المرتضى، ج 1، ص 165 و فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 222- 223
[2]-همان، ص 356
[3]- القواعد الفقهیه، ج 5، ص 367
[4]- بقره، آیه 285
[5] - مائده، آیه 44
[6]- الکافى، ج 2، ص 383؛ و وسائل الشیعه، ج 1، ص 30
[8] -تحریرالوسیله، ج 1، ص 106
[9]- جواهرالکلام، ج 6، ص 49