سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/3/9
1:47 عصر

زمینه های ارتداد از نگاه قرآن کریم

بدست علی عابد در دسته

10- ضعف ایمان‏

زمینه دیگر ارتداد و انحراف از دین الهى ضعف ایمان است که باعث مى‏شود فرد مسلمان در برابر فشارها یا وسوسه‏هاى شیاطین و دشمنان اسلام و نیز هواهاى نفسانى صبر و استقامت خود را از دست داده و ایمان اندکى که دارد از بین برود. قرآن کریم در آیاتى پس از نهى مسلمانان از دوستى با کافران به وضعیت برخى مسلمانان بیماردل اشاره کرده است که مریضى قلب آنان سبب گردیده که به کافران پناه آورند: «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الیَهُودَ وَالنَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِى القَوْمَ الظّالِمِینَ* فَتَرَى الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ»؛[1]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که‏] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هرکس از شما آن‏ها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را هدایت نمى‏کند. پس مى‏بینى کسانى که در دل‏هایشان بیمارى است در [دوستى‏] با آنان شتاب مى‏ورزند و مى‏گویند: مى‏ترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد.  ضعف ایمان و دوستی با یهود  محمد رضا شاه ، حسنی مبارک و هم­قطارانشان را تا جهنم همراهی خواهد کرد. چرا که پیام­های الهی برای زمانی خاص نیست و وعده خداوند حق است.  همین دوستی با یهود صهیونیزم موجب شده است تا حاکمان همسایه­ی شمالی کشورعزیزمان به خاطرمراسم گروه کو...ها (همجنس بازان) کشورآذر بایجان را به سیاه چال تبدیل کند.

خداوند مرض قلب را مانند مرض‏هاى جسمانى وصف کرده که به تدریج شدت مى‏گیرد و اگر انسان به معالجه‏اش نپردازد مزمن مى‏شود تا آن جا که شخص را به هلاکت مى‏کشاند و تنها عامل تشدید این بیمارى نیز معصیت و نافرمانى خداوند است که سبب مى‏گردد خداوند بر مرض قلب این افراد بیفزاید: «فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً».[2]سپس قرآن کریم به راه درمان بیمارى دل اشاره کرده و مى‏فرماید: راه علاج بیمارى قلب ایمان به پروردگار است. بنابراین کسى که دچار مریضى قلب است اگر بخواهد خود را مداوا کرده، بیمارى خود را برطرف نماید باید به سوى‏خداوند روى آورد و از اعمال و کارهاى ناشایست گذشته خود توبه کند و به کتاب الهى و سنت پیامبر(ص) او تمسک جوید و اعمال خود را براى خداوند خالص گرداند.[3]

11. فقدان رهبرى الهى‏

فقدان رهبری الهی که مؤمنان آنان را به عنوان رهبر و مقتداى خویش پذیرفته‏اند به مثابه سدى محکم و استوار در مقابل مستکبران، مشرکان، شیاطین و هواهاى نفسانى قرار دارند و نمى‏گذارند که در ایمان و اعتقادات مؤمنان خللى ایجاد شود. قرآن کریم نمونه‏هایى از انحراف مؤمنان و موحدان را یاد آور شده که عامل یا زمینه اصلى انحراف آنان فقدان و خلأ رهبرى دینى بوده است. مثلا مى‏فرماید:«وَ إِذ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظالِمُونَ»؛ و آن گاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم شما در غیاب وى گوساله را به پرستش گرفتید در حالى که ستمکار بودید.



[1] - مائده، آیات 51 و 52

[2]- بقره، آیه 10

[3]-  المیزان، ج 5، ص 378- 379